جدول جو
جدول جو

معنی حسرت کده - جستجوی لغت در جدول جو

حسرت کده
(حَ رَ کَ دَ)
حسرت سرا. حسرت آباد. حسرت خانه. آرمان خانه. جائی که جز حسرت در آن نباشد:
از نالۀ عاشقانۀ من
حسرت کده گشت خانه من.
فیاضی (از آنندراج).
، کنایت از دنیای فانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(طِ شُ دَ)
حسرت کشیدن. حسرت خوردن:
بر حال گذشتۀما هرگز نکنی حسرت
امید به الطافش آینده همی دارم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(حَ رَ بِ دِ)
در تداول عوام، آنکه دیری آرزوی چیزی داشته است: حسرت بدلم کچل خدیجه
لغت نامه دهخدا
(عِ رَ کَ دَ / دِ)
عشرتخانه. عشرتگاه. عشرت سرا. محل عیش و عشرت:
باغ و عشرتکده ایوان به ملوک ارزانی
ما فقیریم و گدا کوی بتان ما را بس.
حافظ (از آنندراج).
رشک عشرتکده غم خانه درویشان است
آسمان کاشی کاشانۀ درویشان است.
ظهوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ جَ گَ دی دَ / دِ)
آرزومند. خواهنده:
کینه میورزند با حسرت کشان دوره گرد
بخشد انصافی خدا پهلونشینان ترا.
میرزا سلیمان حسابی اصفهانی.
ای سوز عشق فارغم از قید هوش ساز
حسرت کش بهار مکن در خزان مرا.
دانش (از آنندراج).
تمنا ساخت این کار از برایم
که بر حسرت کشانم حسرتی نیست.
ظهوری
لغت نامه دهخدا
تصویری از حیرت زده
تصویر حیرت زده
خیره مانده سرگشته سرگردان سراسیمه هاژه گرازان متحیر سرگشته: (باقیافه حیرت زده)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صورت کده
تصویر صورت کده
نگار خانه نگار کده نگارستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وسعت کده
تصویر وسعت کده
فراخکده جای فراخ مکان وسیع وسعتگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیرتکده
تصویر حیرتکده
حیرتظباد: هاژیکده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیرت زده
تصویر حیرت زده
((~. زَ دِ))
متحیر، سرگشته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حیرت زده
تصویر حیرت زده
شگفت زده
فرهنگ واژه فارسی سره
حیران، حیرتمند، خیره دل، سرگشته، مات، مبهوت، متحیر، هاج و واج
فرهنگ واژه مترادف متضاد